الأحد، 18 أغسطس 2013

@ چرا امام حسین با یارانی اندک قیام کرد وصبر ننمود تا یاران بیشتری بدست آورد؟​​


چرا امام حسین با یارانی اندک قیام کرد وصبر ننمود تا یاران بیشتری بدست آورد؟
​​

السؤال والجواب باللغة الفارسية
إسم السائل: علي
السؤال: با عرض سلام وارادت خدمت شیخ بزرگوار
بنده سه سوال دارم سوال اول در رابطه با خونخواهی امام حسین (ع)چرا با وجود امام معصوم امام سجاد و برادر گرامی امام حسین حضرت محمد بن حنفیه 
مختار تن به قیام داد و خواستار به خونخواهی امام حسین کرد
سوال دوم چرا خضرت امام حسین (ع)در واقعه عاشورا با وجود یاران اندکی که داشت قیام کردند چرا صبر نکردندتا یاران زیادی را به سمت خود بکشند و بعد قیام کنند چون یاران یزید خیلی بیشتر از یاران امام بودند وبا یاران اندکی که امام در اختیارداشتند احتمال کشته شدنشون زیاذ بود
سوال سوم این است که سالانه در روز اربعین حسنی شاهد میلیونها زائر حسینی با پای پیاده هستیم چرا در روز عاشورا شاهد چنین شور حسینی نیستیم

جواب:

اما در رابطه با سؤال اول باید گفت که مسألۀ قیام امام حسین در رابطه بایک ملت تحت ستم بوده که آن ملت خواستار یک قیام بر علیه ظلم وستم بود تا شاید بتوان حکومتی اسلامی را جایگزین ظلم وستم نمود ولی متأسفانه آن مردم به قول خود وفا ننموده و افرادی که به قول خود ثابت مانده بودند قبل از رسیدن امام حسین به کوفه به واسطۀ حکومت وقت دستگیر و روانه زندان می شوند که از آن جمله مختار ثقفی و عدۀ کثیری از بزرگان شیعه عراق بوده اند ولذا اکثر افرادی که نتوانسته بودند امام را یاری نمایند پس از شهادت وی بر علیه نظام حاکم قیام کرده تا شاید بتوان نظام حاکم را برانداخته وپس از آن به خون خواهی امام حسین ویاران او بپردازند واینکه این کار هم کفاره ای باشد برای گناهان خود ومقدمه ای برای در خواست از امام زین العابدین که او پس از شهادت پدر به قیام بر علیه بنی امیه اقدام نماید چون که برندازی یک نظام طبق قانون اسلام باید در خواست او از طرف خود ملت شده باشد تا بتواند امام سجاد به آن درخواست جواب مثبت بدهد ولی بسی روشن است که امام زین العابدین که مرد الاهی است وگذشت وعفو ورحمت وانسانیت سراسر وجود او را به همراه دارد هیچ گاه نمی آید با حکومت بنی امیه بجنگد تا بتواند پس از آن به خون خواهی پدرخویش قاتلان را به جزای اعمال خود برساند زیرا که مردان الاهی هیچ گاه برای مسایل شخصی گام بر نمی دارند.

اما در رابطه با سؤال دوم باید گفت که لازم به تذکر است که قیام امام حسین به دو مرحله مهم تقسیم می شود مرحله اول مرحله ای بود که نامه های مردم عراق و سفرای آنها به مدینه رفته بونده اند واز امام حسین تقاضا نمودند که آنها را از شر ظالمان بنی امیه رهایی بخشند و در این مرحله طبق قانون اسلام باید گفت که می بایست به ندای مردم جواب مثبت داد تا شاید بتوان آنان را از شر بنی امیه رهایی بخشید واین مرحله تا زمان رسیدن امام حسین به نزدیکی شهر کوفه وشنیدن خبر به شهادت رسیدن مسلم بن عقیل بوده است واینکه اهل کوفه به پیمان خویش وفا ننموده اند این مرحله تمام می شود بنا بر این در مرحله اول حرکت امام حسین را می توان به قصد انقلاب بر حکومت ظلم بنی امیه در عراق دانست زیرا هر پیامبر یا امامی که مردم از او بخواهند که آنان را از ظلم وستم برهاند وظیفه اوست که بخواست آنها جواب دهد زیرا این حجتی است بر او که برای تحقیق عدل وحق همدستانی دارد.

واما مرحله دوم که از زمان نزدیک شدن به شهر کوفه شروع می شود که خبر خیانت اهل کوفه به او می رسد در این مرحله ایشان تصمیم به بازگشت به مدینه می نمایند ولی سپاه بنی امیه به سرکردگی حر ریاحی از بازگشت او ممانعت می نماید وپس از آن از طرف عبیدالله بن زیاد به او خبر می رسد که باید تسلیم شود تا  او و همراهانش را به شهر شام نزد یزید بن معاویه تبعید کنند تا او تصمیم بگیرد که در این مرحله ایشان فرمان عبید الله را نمی پزیرد ولشکر بنی امیه او را مخیر به جنگ یا تسلیم می کند وامام علیه السلام ذلت وخواری را برای خود نمی پزیرد وآنان نیز تصمیم می گیرند که اگر تسلیم نشود او وهمراهانش را بکشند بنابر این نمی توان گفت که چگونه با عده ای کم تصمیم به جنگیدن نمود واینکه چرا صبر نکرد تا شاید بتوان طرفداران بیشتری پیدا کرد.

ودر روز دهم محرم عمر بن سعد دستور حمله را صادر می کند وامام حسین ویاران او تا آخرین قطره خون در برابر هجوم بنی امیه از خود وخانواده خویش دفاع می نمایند وحاضر به تسلیم شدن نمی شوند تا یزید با ذلت آنان را در شام محکوم به اعدام نماید ویا چنین وانمود کند که بخاطر پیامبر اسلام از خانواده او می گذرد وآنها را مشمول عفو خویش قرار می دهد گر چه قیام کردن بر امیر مؤمنان که یزید باشد حکم او اعدام است.

ولی متأسفانه خیلی از افراد تصور می کنند که امام حسین علیه السلام با هفتاد و دو تن می خواست حکومت نیرومند بنی امیه را سرنگون نماید در حالی که هیج عاقلی در جهان دست به چنین اقدامی نخواهد زد و پس از آشکار شدن خیانت مردم کوفه وتصمیم امام حسین به عدم تسلیم به حکومت بنی امیه مسألۀ شهادت دیگر یک احتمال نمود ولذا امام حسین به همراهان خود خبر داد که هرکس بخواهد با من باقی بماند باید بداند که راهی جز شهادت در پیش نیست و چنین فرمود که بنی امیه اگر او هم به مدینه برگردد او را در آنجا خواهند کشت بلکه حتی اگر متوجه مکه شود ودر حرم مطهر دست به تحصن بزند او را در حرم خواهند کشت بنابر این به شهادت رسیدن یک احتمال نمود بلکه یک امر مسلم .

واما در رابطه با سؤال سوم باید گفت که روز دهم محرم روز شهادت است و روز اربعین روزی است که کاروان کربلا به قول مشهور از شام به کوفه برگشت و روزی بود که جابر بن عبدالله انصاری برای زیارت قبر امام حسین  علیه السلام به کوفه رسیده بود بنابر این شاهد شدن ملیونها زایر حسینی چه با پای پیاده وچه با وسایلی دیگر به سوی کربلا به عوان اظهار هموستدگی وهم دردی با آن کاروان والا مقام که از شام به کربلا برگشته بود می باشد وهمچنین اظهار همبستگی  وهمگامی با اولین زایر قبر امام حسین جابر بن عبدالله انصاری ودیگر شیعیانی که در روز اربعین به زیارت امام حسین رفته بودند می باشد پس اربعین روزی است که زوار امام حسین وکاروان شام به کربلا رسیدند و روز دهم محرم روز شهادت است نه روز رسیدن به کربلا .
-- 
مع تحيات ادارة موقع سماحة الاستاذ الشيخ محمد كاظم الخاقاني


كما يمكنكم متابعتنا على كل من 

ليست هناك تعليقات:

إرسال تعليق