الجمعة، 3 أغسطس 2018

ترجمه بیانیه استاد شیخ محمد کاظم خاقانی در خصوص آنچه که در کشور ما از ظلم وتعدی واخذ حقوق هموطنان رخ میدهد

بسم الله الرحمن الرحیم ترجمه بیانیه استاد شیخ محمد کاظم خاقانی در خصوص آنچه که در کشور ما از ظلم وتعدی واخذ حقوق هموطنان رخ میدهد:   وسیعلمُ الذین ظلموا أی منقلبٍ ینقلبون والعاقبة للمتقین والحمد لله رب العالمین- كسانى كه ستم كرده‏ اند به زودى خواهند دانست به كدام بازگشتگاه برخواهند گشت بدرستی که عاقبت از آن پرهیزکاران است والحمد لله رب العالمین –
در این بیانیه استاد شیخ محمد کاظم خاقانی در ابتدا اشعاری را که از نظم ایشان بود درباره آنچه که از ظلم وتعدی و فقدان حقوق مردم رخ میدهد بیان نمودند ودر این ضمن کل اعمال ظلم وستم و چپاول حقوق مردم به اسم دین وبه اسم تشیع را  در کشور محکوم ساختند.
در این ابیات شعری آمده است: به چه زبانی میتوان این حقیقتها را بیان نمود درحالیکه قلب از شدت آنچه میگذرد متأثر است؛ در زمانی که نور هدایت و روشنایی به تاریکی محض مبدل گشته است – در این زمان دین ودیانت بر اساس هواهای نفسانی افراد وبه هدف کسب درآمد وشهرت استفاده میشود- ودر دست افرادی است که دین سلم وسلام الهی را به آتشی گداخته تبدیل نموده اند- وبه خاطر این شقاوت هر آنچه از حسن وجمال دین الهی باقی مانده بود از بین رفت – مسائلی که میبایست نوری برای هدایت بشریت باشند- وبه خاطر این جور ودوری از حق وحقیقت مردم در سختی وشدت در کوخهای فقیرانه ای که فقط درد ورنج را روزانه به آنان هدیه میدهد زندگی میکنند- ای وای بر تاریخ وزمان که چگونه مردان دین الهی را بازیچه خود قرار دادند و حال و روز به جایی رسید که دین الهی تبدیل به نقمت و جور برای مردم گشت- وبه خاطر مکر ونیرنگ این انسانها است که مردم ساده لوح عدل الهی را متهم میسازند- وتمامی آنچه از مکر ونیرنگ وظلم رخ میدهد بدست کسانی است که با اسم دین واسلام ضربه به شریعت وارد میکنند- وچه بسیارند آن انسانهایی که حقیقت را میدانند لیکن به خاطر مصلحتهای فردی وشخصی خود وبه خاطر اینکه ثروت وجاه ومقام خود را از دست ندهند در سکوتی مطلق مشغول خرسندی وخوشحالی در دنیای خود هستند – چه حسرت جانسوزی است که بر دین اسلامی وارد میشود که دین به آتشفشانی سوزنده و دردناک تبدیل گشته است – شکوای ما فقط به آن خداوند آسمانها وزمین است به خاطر این انحراف وخروج از صراط مستقیم- که عدل الهی در این جاده مرگبار به خون وخونریزی تبدیل گشته است- واین رکب تاریکی وظلمت است که به هر کسی که در این جاده حرکت ننماید تهمت کفر و خروج از دین را صادر میکند– و با وجود تمامی این ظلم وستمها؛ باز اموال مردم وامت را به شکل کامل غارت میکنند واین وضع وحال را فقط آن انسانهایی درک میکنند که در زیر این ظلم وستم ناله سر میدهند - ای خداوند متعال تعجیلی فرما تا راه نجاتی برای این انحراف وتعدی بوجود آید؛ آن عدلی که با ظهور خود بتهای ستم وجور وانحراف را نابود سازد و شقاوت را به نور وروشنایی وسعادت مبدل گرداند- که به وسیله این ظهور است که باری دیگر دین الهی باز گردانده خواهد شد – تا زمین خدا بعد از سالهای شقاوت وبدبختی به نعمت وسعادتی عجیب مبدل گردد- در آن زمانی که همه مردم در امن وآسایش زندگی خواهند کرد – واز شر هر منافق ودجالی که ادعای نسک ودیانت وتقوای ظاهری دارد رهایی یابد- وچه قدر به خاطر این شکافهای عظیمی که در دین بوجود آوردند عرفان حقیقی دین وعصمتهای اساسی آن را به نابودی وهلاکت رساندند- وبه وسیله ریسمانهای پلیدی وخبث خویش آیه های واضح ومبین شریعت را مقید نمودند- ودر شبی سخت وپر بلا آیه های شریعت وراه وروش اسلام راستین را بر طبق هواهای نفسانی خود تفسیر نمودند تا جایی که این راه نورانی به تاریکی مطلق مبدل گشت- نمیدانم در چنین وضعی آیا باید به حال وروز خود گریست- به حال آن جهل ونادانی که گویا به خاطر شدت وسختی زمان؛ وطنی اساسی برای ما گشته است ؟– ویا باید به این وضع و روز واحوال خندید؛ وضعی که اصل دین را به شکل کامل ویران ساخت  وقتی که به دون عقل وتأمل ودانش قبول کردیم که یک انسان به تنهایی نماینده شرع ومردم وامت باشد- آن فردی که به دون قید وشرط دارای ولایت است – وفقط فعل اوست که راه و روش اسلام را نشان میدهد – در حالیکه این امر در اذهان آن انسانهایی که دانشی اندک دارند گویا به معنای کرامتی الهی تلقی میشود- در حالیکه این امر چیزی جز پرتگاهی به سوی بدبختی وندامت نخواهد بود-
وبعد از بیان این ابیات شعری استاد شیخ محمد کاظم خاقانی بیان نمودند:
جای تعجب بسیار است که اسلام به وسیله مدعیان اسلام کشته میشود- در حالیکه همه مسلمانان شاهد این سربریدگی هولناک هستند؛ وهیچ کس این عمل را مورد انتقاد قرار نمیدهد ویا چنین عملی را محکوم نمیسازد؛ حتی به اندازه مقداری که فطرت هر انسان میتواند شاهد آن باشد ویا به اندازه شخصی که ضمیری بیدار داشته باشد وبه وسیله آن حقیقتها  را مشاهده نماید ویا به خاطر غیرتی که یک انسان مسلمان باید در قبال تحریف دین خود احساس نماید- این کلمات در قبال انسانهایی گفته میشود که خود را منتسب به دین اسلام؛ دین سلم وعدل مینامند ودر مقابل عامه مردم به علم وپرهیزکاری معروفند؛ در حالیکه این افراد از برکت سفره های دین زندگی خود را میگذرانند وبه خاطر همین انتساب به شریعت است که همه مردم به آنها احترامی شایان میگذارند؛ احترامی که در بعضی وقتها به مرحله قداست بسیار شدید میرسد- وبا وجود تمامی این نعمتهای الهی که بر آنان نازل میشود حق شکر این نعمت را ادا نمیکنند واز حق وحقیقت دفاع نمینمایند؛ در حالیکه این عملی است که بر عهده آنان به عنوان تکلیفی الهی نهاده شده است – وهیچکدام از آنها سعی برای اقامه نمودن عدل انجام نمیدهند عدلی که پایه های اساسی دین بر آن استوار میگردد همانگونه که خود ادعای انتساب به انسانی عظیم همچون امام حسین علیه السلام را دارند؛ شخصیت بزرگی که انقلابی عظیم بر ضد ظلم وظالمین بود وباید با کمال تأسف بیان کنیم که  این انسانهایی که خود را به سید الشهداء نسبت میدهند مظهر سکوت و نفاق وچاپلوسیند. اضافه بر اینکه آنها بر طبق سیرت وسنت آن انسانی که اسم مذهب خود را به نام او نهاده اند نیز عمل نمیکنند؛ انسان بزرگوار تاریخ یعنی امام علی علیه السلام شخصی که ظهور حق وعدالت الهی بود آن شخصی که کل جهان در مورد عدالت او سخن میگوید – در حالیکه امیرمؤمنان ع خود بیان نمودند (وما أخذ الله علی العلماء أن لا یقاروا علی کظة ظالم ولا سغب مظلوم) که بر علما است که در مقابل ظلم ظالمان و ناله وشیون مظلومان سکوت اختیار ننمایند-.
بله اینگونه بود که امام علی ع در این کلمات گهربار خود وظیفه علما را به شکل واضح بیان فرمودند که بر آنها است که انسانهای خداپرست حقیقی وزبان صادق وناطق امت اسلامی باشند تا ندای آنان سبب احقاق حق واجرای عدالت گردد.
جای تأسف بسیار است که اسلام در طول تاریخ به دست چنین انسانهایی که خود را منتسب به مذهب ودین مینمایند تحریف میشود در حالیکه بقیه مسلمانان شاهد وناظر این اعمال هستند لیکن از دور فقط مشاهده میکنند بدون اینکه برای حفظ دین خود عملی انجام دهند وگویا تمامی آنچه که اجرا میشود از تعدی وظلم وانحراف هیچ ارتباطی به آنها ندارد تا وقتی که یکی از آنان خود به سوختگی این آتش هولناک دچار گردد؛ در آن وقت است که ندای وا اسلاما سر میدهد وبا ناله ای جانسوزانه از تمامی مسلمانان میخواهد که برای نجات او اقدام نمایند ودر آن هنگام است که اعمال چنین انسانهایی را خارج از دین وبدور از وجدان وانسانیت تلقی میکند.
خدای متعال در دنیا سنتهای معینی را بر پا داشته است که بر اساس این سنتها است که اگر مردم عمل کنند آنان را به سوی پیروزی وسعادت ویا نابودی وهلاکت خواهد کشاند ؛ مثلا وقتی که پیوندهای دوستی ومحبت و وحدت در بین مردم از بین میرود در حالیکه همه آنها در یک کشور واحد ودر زیر یک شرایط معین زندگی میکنند ودر آن هنگامی که سرنوشت همه آنان به وسیله بودن در آن مکان معین رقم میخورد وعالمان آن زمان هیچ اهمیتی به سرنوشت مردم نداشته باشند ؛ افرادی که فقط به فکر مصلحتهای شخصی وفردی خود هستند؛ در آن هنگام است که چه بخواهند وچه نخواهند از این آتش هولناک تاریکی وظلم قدری نصیب آنان نیز خواهد شد حتی اگر از جمله افرادی باشد که در پرتگاههای نفاق وتاریکی زندگی میکند. وبه خاطر همین است که در روزی از روزها  آن مردانی که قادر بودند به وسیله اتحاد خود در آن زمان این انحراف وظلم ایستادگی کنند؛ در آن زمان که مرد بزرگ تاریخ وانسان والا؛ مرجع دین آیت الله شیخ محمد طاهر آل شبیر خاقانی ندای حق وحقیقت را سر دادند واز بقیه خواستند که برای حق وحقیقت ایستادگی نمایند وبا وحدت کلمه ای عظیم این اعمال ناشایست را محکوم گردانند تا از همان اول جلوی انحراف وظلم وستم واستبداد گرفته شود قبل از اینکه امور به جایی برسد که دیگر مجالی برای اصلاح آن وجود نداشته باشد - لیکن با وجود تلاشهای شایانی که عظیم تاریخ آیت الله شیخ محمد طاهر خاقانی انجام دادند ؛ متأسفانه بقیه آن علما از گفتن وبیان کلمه حق امتناع نمودند وبرای خود سکوت وخاموشی را اختیار کردند در آن زمانی که در ایران به عنوان مراجع دین وعلما جایگاه واحترامی در نظر مردم داشتند ومیتوانستند به وسیله این ایستادگی کلمه نهایی برای جلوگیری از ظلم وانتهاک حقوق بشر را صادر نمایند لیکن سکوت را بر بیان برگذیدند لیکن بعد ازمدتی نه چندان دور؛ شاهد بودیم که چگونه آنانی که روزی از گفتن ندای حق پرهیز نمودند در روزی دیگر به وسیله این آتشی که همه را با خود خواهد برد سوزانده شدند؛ انسانهایی که زمانی به اسم تقیه ویا اعمال نمودن موازنه خواستند همه جهتها را راضی نگه دارند؛ وامروز وبعد از گشت سالهای طولانی از آن حادثه بیان میکنم همانگونه که بارها وبارها این مطلب را بیان نمودم که آن ظلمی که درمنطقه ما  به اسم دین واسلام اعمال میشود ومقصود از منطقه ما اقلیم اهواز است ،نه تنها این منطقه بلکه آن ظلمی که در بقیه مناطق ایران رخ میدهد ویا طبقه بندی اجتماعی که بر طبق زبان ویا نژاد ویا فرهنگ ودین در بسیاری از شهرهای ایران رخ میدهد؛ اضافه بر آن مهاجرتهای قسری واجباری که دولت ؛مردم را به آن وادار میکند ویا اعدامهای متعدد و غارت نمودن ثروتهای مردم وزندان واعدام  افرادی که برای گرفتن حقوق مشروع خود در کشور اقدام به راهپیمایی میکنند ؛ که به تمامی این افراد اسم مفسدین فی الارض وخارج از دین ومخالف با خدا وپیامبر و یا اغتشاشگر گفته میشود تمامی این ظلمها با ساده ترین حقوق انسان وبا آزادی فکری وبا کرامت انسانی مخالفت میکند اضافه بر این اینکه این اعمال به شکل کامل با شریعت الهی مخالفت است آن دینی که دین آزادی و برابری وعدالت است؛ واین موضوعی بود که من آن را در بسیاری از درسها وسخنرانیهای خود تکرار نمودم ودر بین کلمات خویش بیان کردم که آنچه به اسم دین در ایران اعمال میشود؛ دین اسلامی از آن متبری است؛ زیرا در بسیاری از مواقع دین به اسم دین به قتل میرسد ؛ حقوق مردم به اسم شریعت پایمال میگردد همانگونه که دمکراسی در کل جهان به اسم دموکراسی اعدام میشود؛ واموال مردم وکرامتهای آنان غارت میگردد در زیر بهترین شعارها وزیباترین کلمات؛ از طرف بسیاری از سیاستمداران و علمای دین وانسانهایی که تظاهر به زهد وتقوا میکنند.
به درستی که حاکم خدای متعال است در آن روزی که تمامی ستمکاران خسارت اعمال خویش را مشاهده خواهند کرد وبا یقین میتوان گفت که هیچ عدالتی به جز عدالت الهی در روی زمین بر پا نخواهد گشت ؛ آن عدالتی که بدست نیکوکاران وپرهیزکاران وانسانهای عظیم زمان رخ خواهد داد کسانی که کل کره زمین را مملو از قسط وعدل خواهند کرد در زیر پرچم منجی بشریت از آل محمد صلی الله علیه وآله وسلم مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف که به هدف زنده نمودن دین بعد از نابودی وبرای نجات بندگان الهی از دست ظالمان خواهد بود . به امید روز رهایی و شکفتن خورشید حقیقت شما را به خدای متعال میسپارم وبرای شما توفیق الهی وسرفرازی وامن وآرامش واجرای عدالت را خواهانم والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته .
استاد شیخ محمد کاظم آل شبیر خاقانی